دیـــوونگیــــــ هایــمــــــ برایــــ تــــــــــــــــــــــــو
دیـــوونگیــــــ هایــمــــــ برایــــ تــــــــــــــــــــــــو
تقدیمــــ به بهترینمــــ ســـمیــــــرا جــــــــــون


خدا آخه چرا...

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سراسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: سحر.سحر ، دخترم ، در را باز کن.سحر جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو.سحر دختر ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند.

 

 

کنار دست سحر یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای سحر میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :


سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! محمد جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی محمد بازم تونستم باهات حرف بزنم.

 


دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! محمد تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی سحرت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه.
کاش بودی و می دیدی سحرت تا آخرش رو حرفاش موند. محمد سحرت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟!
روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! محمد من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.تو هم تنها آمدی اما بابام.....

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. محمد حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم.

هنوز یادمه روزی که چقدر پدر و مادرتو التماس کردی غرورتو جلوی همه ی فامیل خرد کردی تا بهم برسیم یادمه اون گل غنچه هنوز وا نشده یادته؟می دونستن عشق تو ، تو قلب منه. روزی که بابات تو رو با مشت و لگد مجبور کرد بری خواستگاری کسی که دوستش نداری گریه هات خنده هات اشک تو چشمات هیچ وقت یادم نمیره
چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم.
واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای محمد کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه.چشمایی که قشنگیشونو هیچ جا ندیده بودم دستمو بگیر. منم باهات میام ….

 

پدر سحر نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه.

 

 

آه پدرمحمدبود اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر محمد هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست سحر اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق سحر و محمد بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه دامادو عروس نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند
.....

 

 

 

خدا آخه چرا... 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






24 / 4 / 1392برچسب:,

|
 


يادمان باشد حرفی نزنيم که به کسی بر بخورد، نگاهی نکنيم که دل کسی بلرزد، خطی ننويسيم که آزار دهد کسی را سلام بچه ها حال ما خوب است غم کم می خوریم کم که نه هر روز ک م ک م می خوریم...

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

دیـــــــــوونـــــه

 

تير 1392

 

روز موعود...
فرصتی اندک برای حرفهای نا تمام...
حقوق اولیه هر انسانی
خواستن توانستن است...
خدا آخه چرا...
مــن دلمـ روشنهـ
انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...
کاش خواننده شعرم بودی...
شبنم عشق...
انــــــگاریـ نـــهـ انگـــــار
بی تو دلم می‌گیرد...
کدام؟ من یا بهشت؟...
باورم کن
Happy Wedding
به هم رسیدیم...

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دیـــوونگیـــ





کوچه های آبی احساس(وبلاگ پرنسسم)
فندک برقی سیگار لمسی

 

ساختن وبلاگ
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
آی کیو مگ
یکانسر
ریحون مگ

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 18654
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

98love

98love

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصویر عاشقانه 98 لاو

تصویر عاشقانه 98 لاو













دریافت کد قلب دنبال موس

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->